برای پاسخ دادن به این سوال، باید به خاطر داشت که هدف از آزمون آیلتس تشخیص این نکته است که آیا شما مهارتهای لازم برای ادامه تحصیل در دانشگاه، آموزشهای مرتبط با کار یا بخشی از حرفه خود را دارا هستید یا خیر؟ در پاسخ با مثالی از زندگی واقعی مساله را برایتان توضیح خواهیم داد:
چند نفر از شاگردان ما که در رشتههای تحصیلی متفاوت دارای مدارک دانشگاهی بودند؛ از دندانپزشکی، بازرگانی و مهندسی گرفته تا طراحی مد را در نظر بگیرید، همه آنها در یک چیز مشترک بودند: نوشتن پایان نامه، یعنی نوشتن یک پرسش، انجام دادن پژوهش، رسیدن به نتیجهای که به پرسشهای آنها پاسخ میدهد و سپس نوشتن نسخه نهایی یافتههای خودشان.
یکی از آنها به بررسی مطالعات کلینیکی در مورد کارآمدی نوعی درمان خاص برای بیماری لثه می پرداخت. او قبل از شروع کردن پژوهش خود، اصطلاحات کلیدی (key terms) را تشخیص داد و نیز مترادف های رایج (common Synonyms) برای آن اصطلاحات کلیدی را نیز یافت. این کار به او کمک کرد تا دامنه تحقیق خود را جمع و جورتر کند.
با این همه، پژوهش اولیه او هنوز شامل فهرستی با بیش از 800 مرجع احتمالی میشد. شکی نیست، هیچ کس برای خواندن اینهمه مطلب، آن هم با جزئیات وقت ندارد. بعلاوه از آنجایی که معلوم شد اکثریت بزرگی از منابعی که او پیدا کرده بود آن قدر که در اول به نظر میرسید به کار او ربط نداشتند، خواندن آنها جز اتلاف وقت چیزی نبود.
او برای بالا بردن راندمان خواندن و به پایان بردن پایان نامه اش در مهلت تعیین شده، ناچار شد از مهارت های کلیدی ریدینگ استفاده کند. او مجبور شد با سرعت عنوان ها را اسکن (scan) کرده تا موارد تکراری یا نامناسب را حذف کند و به این ترتیب فقط 65 مورد برای مطالعه باقی ماند. سپس، او ناچار به اسکیم کردن ( “Skim read” ) چکیده مقالههای باقیمانده شد تا ببیند آیا آنها واقعا به سوال مشخصی که او برای تحقیق مطرح کرده بود، ربط دارند یا خیر. با این کار فقط 6 تحقیق باقی ماند که او آنها را با جزئیات خواند (Read in detail) تا نتیجهگیری کند و سوالش را پاسخ دهد.
شما میتوانید عین همین فرایند را در زندگی حرفه ای تان نیز اجرا کنید، وقتی که یک کارمند ناچار باشد برای یک ارائه (presentation) در یک جلسه یا کنفرانس مهم، به پژوهش بپردازد. آزمون ریدینگ آیلتس، نسخه مینیاتوری همین فرایند است. برای هر سوال آزمون باید از فرایند ذیل پیروی کنید:
چنانکه خواهیم دید، هر چه با زبان این متون آشناتر باشید، خواهید توانست هر مرحله را سریع تر پشت سر بگذارید.
برای خواندن یک متن باید بتوانید از تکنیک های اسکن و اسکیم استفاده کنید. در آموزش زبان،اسکن کردن به معنای حرکت دادن بسیار سریع چشمهایتان روی متن برای یافتن یکی از جزییات کلیدی، مثلا یک واژه یا یک عدد است. مثال آن در زندگی عادی، گشتن به دنبال یک شماره تلفن در یک صفحه وب است. وقتی اسکن می کنیم، کلمات تکی را نمی خوانیم بلکه چشمان ما فقط جزئیات را جستجو می کنند. تا حدی شبیه به تلاش برای تشخیص سریع جزئیات در یک تصویر یا عکس است.
اسکیم کردن به معنای خواندن خیلی سریع متن است تا بتوانید ایده کلی درباره موضوع آن بدست آورید. در زمان اسکیم کردن، چشمان شما با کندی بیشتری بر روی متن حرکت می کنند و متوجه کلمات و عبارات کلیدی میشوند بدون آن که برای خواندن جزئیات مکث کنند. بنابراین شما قادر نخواهید بود بعد از اسکیم کردن (skim read) یک متن به سوالات خاص پاسخ دهید و فقط می توانید یک برداشت کلی یا دید کلی از آن ارائه دهید.
جهت یادگیری دیگر مهارت های کلیدی ریدینگ ، دروس بعدی را مطالعه کنید.